۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

لَنگ.............

يك عده به دور كعبه گرد سنگيم
جمعي سكولارِ عاشقِ بيگ بنگيم
برگردن ما نشان داود و صليب
تنها پي ديدن خود تو لنگيم

بهمن ماه89

۳ نظر:

سمانه گفت...

واقعا از شدت هیجان موندم یهو!
یعنی اینارو خودتون گفتین؟
خب خیلی خوبن که!
شما تو رباعی استعداد خوبی داریدا:)
واقعا عالی بود...هم این آخری
هم قبلیش...قبلیش که حرف دل بود واقعا!
موفق باشید...
به امید روزی که کتابتون چاپ بشه
:)

نگاه گفت...

سلام خيلي زيبا بود استاد لذت بردم
وقتي كه سمانه اينطوري از كسي تعريف كنه يعني كارش حرف نداره بهت تبريك مي گم مهدي جان

ناشناس گفت...

استاد لذت بردیم
ما همه شاگردیم